کارور:سجاد جمشیدی فر آملی
طاها حسینی ملقب به کص من (اسفند ،۱۳۸۶) در روستای علی اباد از توابع نوشهر متولد شد، وی کودکی سختی داشت و با مصطفی (کصخل کله کیری) دوست بود این دو با هم دیگر کالاف بازی میکردند ، او در دوران نوجوانی که از جق زدن های پیاپی خسته شده بود و با اسرار پدر خود در باشگاه کشتی (آزاد) ثبت نام کرد اما به دلیل آسیب در فینال وزن ۵۷ کیلوگرم در مسابقات جام باشگاه های جهان از ناحیه کمر کشتی آزاد را ترک کرد و جز شاگردان داوود گیل نیرنگ شد او در دوران راهنمایی در مدرسه شاهد درس میخواند و بسیار منزوی و گوشه گیر بود و افسردگی شدیدی داشت تا اینکه در سال نهم از طرف مدرسه به یک اردوی تحقیقاتی علمی فرستاده شد و در آنجا با ناجی زندگی خود ،الگوی خود، رفیق خود روبرو شد و از برخورد با او بسیار هورنی شد و از روی حواس پرتی ادامس خود را به روی زمین انداخت ، یکی از مسولان برگزاری مراسم با دیدن این صحنه عصبانی شد و به او گفت ما قبلا تذکر داده بودیم که خوردن و آشامیدن در کل طول جلسه ممنوع میباشد و قبل از اینکه من به سمت تو بیایم و کونت بگذارم آدامس را بردار و بخور ، طاها از ترس پاره شدن کون خود آدامس را از روی فرش برداشت و خورد این اولین دیدار او با ناجی زندگی خود بود و تا پنج ماه بعد دیگر او را ندید ....ادامشو صبح مینویسم خوابم گرفت