کارور:Mohamadhosein.a
دارای 2 فرزند
ندیمه:
https://hexdownload.co/25245/the-handmaids-tale-series/
تصرف سمرقند یکی از مراکز سیاسی و اقتصادی منطقه توسط نادرشاه افشار در جریان لشکرکشی به آسیای مرکزی. به گفته نادرشاه که از شیفتگان امیر تیمور بود، سمرقند معنایی نمادین داشت
این تسخیر در سال 1740 اتفاق افتاد و نادرشاه تقریباً بدون مخالفت وارد سمرقند شد.
طبق افسانه ها، نادرشاه درهای دوگانه مسجد بی بی خانم (ساخته شده از طلا، نقره، سنگ های قیمتی، جواهرات و سایر فلزات گرانبها، واقع در سمرقند،) و تعدادی از معماران، هنرمندان و دانشمندان را به مرکز امپراتوری افشار آورد.
زمینه
پایه های لشکرکشی که منجر به تصرف سمرقند می شد در دهه 1730 ظاهر شد.در این زمان نادر در لشکرکشی هند بود و جانشین او شاهزاده رضا قلی میرزا افشار موفق شده بود چندین پیروزی درخشان بر ایالات آسیای مرکزی به دست آورد.تصرف خیوه توسط رزاگولو خشم ایلبار خان حاکم خیوه را برانگیخت و او را تهدید به ضدحمله کرد. از آنجایی که نادر خود دور بود، به پسرش دستور داد تا به جنگ پایان دهد.برنامه او این بود که پس از بازگشت عملیات موفق تری را تحت فرماندهی خود انجام دهد.
پس از الحاق خیوه، نادر ایلبار را اعدام و ابوالفضل خان را جایگزین او کرد چون نادر فکر کرد او وفادارتر خواهد بود. در نتیجه این لشکرکشی، پیروزی بر آسیای مرکزی به دست آمد که تقریباً هیچ یک از دولت های موجود در منطقه از جمله صفویان نتوانستند به آن دست یابند.
آغاز کارزار به آسیای مرکزی
نادرشاه می خواست ترکستان را فتح کند. به عنوان اولین قدم برای این کار، او پلی بر روی دریای آمو ساخت.این پل برای عبور دو شتر باردار از کنار هم مناسب بود. پس از ساخت پل که 45 روز به طول انجامید، بنا به دستور نادر استحکاماتی در دو طرف پل ایجاد شد.پنج هزار سرباز در هر استحکامات مستقر شدند. پس از این تمهیدات، لشکر افشارید به فرماندهی نادرشاه به سوی بخارا لشکر کشی کرد و با وجود خشتگی ارتش، به سرعت دست به حملات زد.
نادرشاه از اردوگاه ساحل آمودریا لشکری هشت هزار نفری را برای تصرف شهر چارجو نزد رضا قلی میرزا فرستاد. یکی دیگر از فرماندهان، علی قلی خان، مأمور شد که به سمت شهرهای واقع در شرق رودخانه پیشروی کند و نقاط غیر تابعه را تصرف کند.زمانی که رضا قلی میرزا به چارجو نزدیک شد، شهر مدت ها رها شده بود. مردم شهر با شنیدن نزدیک شدن سپاه افشارید، شهر را ترک کردند و به خوارزم رفتند. علی قلی خان نیز بدون مواجهه با مقاومت شدید، مکان های لازم را تحت تسلط خود در آورد
ابوالفضل خان والی بخارا از قدرت لشکر نادر ترسید و وزیر بی عطالق را به اردوگاه نادر فرستاد. نادر که با احترام از سفیر استقبال کرد، از پیشنهاد صلح او استقبال کرد، اما پیشنهاد ابولفضل خان برای ملاقات در قره گل را رد کرد.نادر گفت اگر ابوالفضل خان صلح می خواست باید خودش به این اردوگاه می آمد و این درخواست توسط ابوالفيض پذیرفته شد. اما در این هنگام به ابوالفضل خان خبر رسید که لشکری 100 هزار نفری که از طوایف مختلف جمع شده بودند آماده کمک به او هستند.او به احتمال شکست نادر با این ارتش و افزایش نفوذ خود در منطقه فکر کرد و از مذاکره با نادر در مورد صلح خودداری کرد. بسیاری از اشراف و سران ارتش ترکستان نیز از تصمیم ابوالفضل خان برای جنگ با نادر دفاع کردند.در پایان ابوالفضل خان لشکریان خود را آماده کرد و بخارا را ترک کرد. او می خواست در محوطه ای به نام اسلام که در دو فرسخی بخارا قرار دارد، با نادر ملاقات کند. نادر پس از آنکه دید از ابوالفضل خان خبری نیست، از طریق پیشاهنگان خود از ماجرا مطلع شد و با سرداران خود به بحث پرداخت.برای تامین امنیت نیروها وظیفه نگهبانی به گروهی 3000 نفری به سرپرستی حاجی خان کرد و قاسم بای افشار محول شد. این یگان نگهبانی در حوالی قطرتوت با یگان نگهبانی ابوالفضل خان رو در رو شد و نبردی بین آنها در گرفت. سپاهیان نادر در این نبرد سنگین پیروز شدند.
ست يافتن به بخارا
=توپخانه نادرشاه خسارات سنگینی به سپاهیان ابوالفضل خان وارد کرد. نیروهای ازبک و ترکمن برای اولین بار با توپ رويارو شدند که باعث سردرگمی آنها شد. به ویژه، نیروهای موجود در مرکز با هم برخورد کردند.
اما سپاهیان ابوالفضل خان عقب نشینی نکردند. وقتی دیدند که امکان پیشروی از مرکز وجود ندارد، از جناحین، از سمت هایی که توپ ها کار نمی کنند، به حمله ادامه دادند. در هر صورت، تلاش های متقابل طرف های مقابل زمینه را برای تشدید نبردهای نزدیک فراهم کرد.
با وجود تمام تنش های موجود، نادرشاه موفق شد نیروی ضربت اصلی سپاهیان خود را به سمت مواضعی که ابوالفضل خان ایستاده بود هدایت کند.
این امر قدرت جنگی سپاهیان ترکستان را از بین برد. ژنرال آگیلی با مشاهده از هم پاشیدگی درجات عمومی، میدان جنگ را ترک کرد و به عقب برگشت. وقتی این اتفاق افتاد ابوالفضل خان مطمئن بود که نمی تواند پیروز شود و به قلعه بخارا عقب نشینی کرد.
ابوالفضل خان که متوجه شد در برابر نادر پیروز نخواهد شد، بار دیگر قاصدی فرستاد و اعلام کرد که با صلح موافق است. نادرشاه این پیشنهاد آشتی را پذیرفت و حتی از طریق قاصدانی که نزد ابوالفضل خان آمدند هدایای ارزنده ای برای او فرستاد.
پس از صلح با ابوالفضل خان، نادرشاه به طرف بخارا حرکت کرد. نادرشاه برای اینکه مردم بخارا را به خطر نیندازد، تامین نیروها را به حکیم اتعلیق سپرد. در زمان اقامت نادرشاه در بخارا، حکیم عطلیق مجبور بود برای سپاهیان نادرغذا تهیه کند.
به فرماندهان نیروها دستور داده شد که رزمندگان نباید مزاحمتی برای مردم محلی در مورد مسائل غذایی و پذیرایی ایجاد کنند. نادرشاه همچنین به فرماندهان دستور داد تا نظم و انضباط را در میان سپاهیان تحت کنترل خود نگه دارند.
طبق دستور نادر، کسانی که به مردم محلی دست زدند و نظم و انضباط را زیر پا گذاشتند باید دستگیر و اعدام شوند. پس از ورود به بخارا خطبه ای به نام نادرشاه خوانده شد و سکه ای ضرب شد.[6] در آن زمان تصرف شهر سمرقند در پیش بود
تصرف سمرقند
ارتش نادرشاه در سال 1740 به سمرقند حمله کرد. در آن زمان خانات بخارا از قبل به ایالت نادرشاه وابسته بود.
به گفته نادرشاه که از شیفتگان امیر تیمور بود، سمرقند معنایی نمادین داشت. نادرشاه تقریباً بدون مخالفت وارد سمرقند شد و از آنجا آماده لشکر کشی به سوی ایلبارخان شد که همچنان تهدیدی برای دولت او بود.[7]
نادرشاه که به راحتی سمرقند را تصرف کرد، خبر رسید که لشکری متشکل از 20000 سرباز نیروهای سمرقند، بخارا و کوکند به او نزدیک می شوند.
لشکری به رهبری لطفعلی خان علیه آنها فرستاده شد و با اینکه شورشیان از این موضوع مطلع شدند و شروع به عقب نشینی کردند، لطفعلی خان توانست به آنها برسد و لشکر آنها را شکست دهد.
بر اساس افسانه، نادر شاه درهای دوگانه مسجد بی بی خانم (ساخته شده از طلا، نقره، سنگ های قیمتی، جواهرات و سایر فلزات گرانبها،) واقع در سمرقند و تعدادی معمار، هنرمندان و دانشمندان را به مرکز امپراتوری افشار آورد.
55555